سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/13
8:34 عصر

شب تلخ!

بدست روح اله ریاضی در دسته

امشب سالگرد یکی از تلخ ترین اتفاقاتی است که در طول تاریخ جمهوری اسلامی افتاد.قطعا ما اتفاقات تلخ بسیاری داشتیم که شاید شدت بیشتری داشتند ،‌اما هیچ کدام اینقدر عیان و جلوی چشم دهها میلیون بیننده رخ ندادند.
به نظر من این صحنه ها انقدر زشت بود که جا داشت زیرش می زدند 18-.
بچه من اگر از من بپرسد بابا ! این هاشمی که می گویند فلان و بهمان بوده چه کسی است ؟آیا می توانم بگویم رییس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت.
طی این یک سال بسیاری از دوستان من که نسبت به آقای هاشمی بغض داشتند ،‌متاسفانه این رویه را تایید کردند.من هم دل خوشی از ایشان و برنامه هایی که زمان سازندگی اجرا کرد نداشته و ندارم،‌اما این فرق می کرد با نام برده شدن توسط رییس جمهور و جلوی چشم این همه آدم.
می گویند آبرو مثل اب جو است و اگر برود ،‌دستیابی به آن محال است.
اما یک حرفی است که برای اولین بار می خواهم بزنم.
آن شب خوابم نبرد.فردایش با چهره تکیده راهی حرم امام شدیم و در راه مردم بسیاری با توجه به قیافه ما تعجب و بهت و سوالشان را مطرح می کردند.
امیدوار بودم آن حالت عجیب ،‌با سخنان رهبرم التیام یابد.
اما از نظر من متاسفانه ایشان جانبداری عظیمی کردند.همان گونه که خودشان فرمودند،‌گاهی سکوت هم جایز نیست.
و البته اگر سکوتشان تا بعد از انتخابات ادامه داشت ،‌باز می شد یک جورهایی توجیه کرد که قصد مداخله به نفع هیچ کس را ندارند.
اما آن زیر نویس های شب انتخابات را چه کنم که بیت ایشان هرگونه اخبار ناشی از پیامک ها را رد کرد.
ای کاش یا آن روز سخنی التیام دهنده می گفتند و یا شب انتخابات آن اطلاعیه را نمی دادند.
ای کاش...